سفارش تبلیغ
صبا ویژن
عنوان ازاد (چهارشنبه 86/12/29 ساعت 11:47 صبح)

سلام به همه ی دوستان عزیزم

من امروز عنوان مناسبی برای موضوعی که میخوام بنویسم پیدا نکردم.دیشب چهارشنبه سوری بود و وضع خیابونا و کوچه ها خراب بود.من و نازنین هم خیلی ترسیدیم به خاطره همین نرفتیم بیرون از خونه.اینقدر صداهای وحشتناک میومد که نگو و نپرس.خلاصه من و نازنین ساعت 11 شب رفتیم تویه کوچه ترقه بازی و فشفشه بازی.خیلی خوش گذشت اما... . یکی از همسایه ها اومد بیرون رویه سر منو نازنین جیغ و داد کردن.منو نازنین هم ساکت نموندیم گفتیم برید به بقیه بگید.اون خانوم هم که دید حق با ماست رفت خونشون و درو با عصبانیت بست.منو نازنین هم اینقدر خندیدیم که دیگه مردیم..

خلاصه یه کم دیگه اگه تویه کوچه میموندیم  بقیه همسایه ها هم میومدن بیرون دیگه ما هم رفتیم تویه خونه به اون همسایه خندیدیم.اما کاره من و نازنین هم خداییش بد بود اما لذت داشت..خوب دیگه بیشتر از این خستدون نمیکنم الان به نازی یه زنگ میزنم تا براتون چندتا عکس بذاره.

خدا نگهدار همگیتون

 





 
  • بازدیدهای این وبلاگ ?
  • امروز: 6 بازدید
    بازدید دیروز: 7
    کل بازدیدها: 49278 بازدید
  • درباره من

  • ***Love ***
    مدیر وبلاگ : مریم[14]
    نویسندگان وبلاگ :
    نازنین[8]

    من مریم هستم که مشخصاتمو اون بالا نوشتم.خوش اخلاقم اما گاهی وقتا بد اخلاق میشم.جمبه ی همه چیزو دارم هم چیزه بد و هم چیزه خوب.از حرف بد ناراحت میشم اما به رو خودم نمیارم.از چت کردن خیلی بدم میاد چت میکنم اما با اشخاص به خصوصی یعنی افرادی که شناخته کافی روشون دارم .از اهنگ گوش کردن خیلی خوشم میاد.جملات قشنگو خیلی دوست دارم و همیشه جملاتی که به نظرم قشنگ میاد و تکرار میکنم.از بازی کردن با احساسات دیگران و غذا درست کردن نفرت دارم.یه برادر دارم که 10 سال از خودم بزرگتره و مامانم معلمه و بابام هم شغلش ازاده.هردوشونو خیلی دوست دارم.
  • مطالب بایگانی شده
  • اشتراک در خبرنامه
  •  
  • لینک دوستان من
  • آهنگ وبلاگ من
  •